دیکشنری
principal town
pɹɪnsɪpəl ta͡ʊn
فارسی
1
عمومی
::
شهر عمده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRINCIPAL CAUSE
PRINCIPAL CLAUSE
PRINCIPAL COMPONENT ANALYSIS
PRINCIPAL COMPONENT ANALYSIS (PCA)
PRINCIPAL COMPONENT CODING
PRINCIPAL COMPONENTS ANALYSIS
PRINCIPAL EXAMINER
PRINCIPAL IN THE FIR
PRINCIPAL OF A SCHOO
PRINCIPAL PARTS
PRINCIPAL PLANE OF STRESS
PRINCIPAL PRACTICE
PRINCIPAL SCALE
PRINCIPAL STRAIN
PRINCIPAL STRESS
PRINCIPAL TOWN
PRINCIPAL VALUE
PRINCIPALITY
PRINCIPALLY
PRINCIPALSHIP
PRINCIPIUM
PRINCIPLE
PRINCIPLE BASED
PRINCIPLE OF ADDITIVITY OR SUPERPOSITION
PRINCIPLE OF OPENNESS
PRINCIPLE OF PROPORTIONALITY
PRINCIPLE OF SUFFICIENT REASON
PRINCIPLE OF TIME INVARIANCE
PRINCIPLE SET UP
PRINCIPLED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید